... گنجینه ادب

... گنجینه ادب

۶ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


تمام زندگیم صرف شعر گفتن شد

از آن زمان که شنیدم تو

شعر می‌خوانی !



زن قداست دارد 

برای با او بودن 

باید « مــــــرد » بود 

نه « نـــــر » ...




عشق یعنی 

وقتی که دستاتو میگیرم

مطمئن باشم که از خوشی میمیرم



نترسان مرا

از ســـرما ...

بی تو زندگی میکنم

در فصل پنجم ... بعد از زمستان

اینجا منفی بسیار درجــــه است ...!




تو نیستی

دل این چتر، باز نخواهد شد

غمی ست باران

وقتی هوا ، هوای تو نیست !